در کتاب تندیس عشق ( خاطراتی از آیت حق و عارف فرزانه کربلایی احمد میرزا حسینعلی تهرانی) از قول کربلایی احمد نقل شده:
مرحوم شیخ رجبعلی شاگردی داشت که خیلی امام حسینی بود و در بازار تهران تشکیلاتی به هم زده بود و خودش برای امام حسین علیه السلام مجلس می گرفت.
امّا این شخص اصلاً اعتنایی به حرام و حلال اموالش نداشت و حتّی پول هم نزول می داد.
زمانی که او فوت کرد، تشییع جناز? عجیبی برای او برگزار شد، به گونه ای که بیشتر بازاریها مغازه ها را برای او تعطیل کردند، ما هم در تشییع او شرکت داشتیم، در میان راه، شیخ به من گفت: داش احمد، در این فکر بودم که مردی که این چنین اهل گریه و روضه است حتماً باید مورد توجّه حضرت سیّدالشهداء علیه السلام قرار بگیرد،
به محض آنکه این فکر از ذهنم گذشت، یک دفعه دیدم پرده های غیبی کنار رفت و حضرت سیدالشهداء علیه السلام جلوه ای عنایت کرده و فرموده: فلانی، تو چه خیال می کنی؟ مگر من رئیس دزدها هستم؟
و سپس فرمود: ما اهل بیت، اعمال را تنها از انسانهای متّقی قبول می کنیم.
تندیس عشق، مؤلف: حمید احمدی جلفایی، قم، انتشارات منشور وحی، 1386
یا رب الحسین! بحق الحسین، اشف صدر الحسین بظهورالحجة
یا علی
التماس دعا